می خواهم برگردم به روزهای کودکی :
آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود…
عشــق ، تنها در آغوش مادر خلاصه میشد…
بالاترین نــقطه ى زمین ، شـانه های پـدر بــود…
بدتـرین دشمنانم ، خواهر و برادر های خودم بودند…
... تنــها دردم ، زانو های زخمـی ام بودند…
تنـها چیزی که میشکست ، اسباب بـازیهایم بـود…
و معنای خداحافـظ ، تا فردا بود…
سلام !
خیلی قشنگ بود ولی زمان را قضا نیست عزیزم
موفق باشی....
سلام
آره نیست و من فقط آرزوشو کردم
مرسی
سلام!
به روزم بیا
چشم
خیلی قشنگ بود گلم
مرسی عزیزم
معلومه کجایین نیستین
قشنگ بود پتیتم ولی چند جمله آخرش دردناکه ..............
مرسی
فرح تویی؟ اگه خودتی چرا معرفی نکردی
هی گفتم خدا این مربوط به کدوم پستمه
ممنون عزیزم