جایی برای با هم بودن تا  .... ابد

جایی برای با هم بودن تا .... ابد

چند نفر بر اثر یک اتفاق در یک جا به اسم دانشگاه ۴ سال کنار هم لحظه های فراموش نشدنی ساختند و حالا اینجا تا ابد کنار هم میمونن
جایی برای با هم بودن تا  .... ابد

جایی برای با هم بودن تا .... ابد

چند نفر بر اثر یک اتفاق در یک جا به اسم دانشگاه ۴ سال کنار هم لحظه های فراموش نشدنی ساختند و حالا اینجا تا ابد کنار هم میمونن

خدایا میشه انگشتتو از روی دکمه ی space برداری ؟! این همه فاصله کافی نیست؟! 

نظرات 9 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:35 ب.ظ http://www.setare16.blogfa.com

ببین عزیزم
اصولا" باید مسائلو ریشه ای حل کنی
باید ببینی مشوقش کیه که باعث میشه انگشت مبارک ثابت قدم و استوار رو اون دکمه ی نیمه منحوس پایدار بمونه!
بعد که فهمیدی میتونی برای مثال با آسفالت یکیش کنی
برای مثالها...راه ها بس بسیارند فرزند

چه میدونم بابا اصلا نمیدونم هدفش چیه

فرشته سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:00 ب.ظ http://z-87.blogsky.com

اراده کن برو پیشش
نشسته میگه فاصله زیاده

برم پیشش؟ ربطی به ارادم نداره کاری از دستم بر نمیاد

[ بدون نام ] چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:10 ب.ظ

شاید فردا

واقعاْ؟؟

حجت چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:48 ب.ظ

من که میگم خدا فقط توی کار Delete + Alt+Ctrl برنامه های منه...فقطم میره task manager...آخه خدا...قربونت برم...اون بالای صفحه یه ضربدرم هستا...اگه نمیخوای خو یه ضربدر بزن...فک نکنم نیازی باشه دم به دقیقه گند بزنی به CPU ما...

اوه اوه
وقتی حجت خشمگین میشود !
انگار نمک پاشیدم رو زخمت آره؟

خدیجه چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:38 ب.ظ

خدا انگشتشو رو اسپیس گذاشته ولی عزیزم تو با یه تب میتونی به اون جایی که ازش دور شدی با یه حرکت بری

امتحان کردم فایده نداشت

فرشته چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:13 ب.ظ

زمانی که فکر کنی که کاری از دستت برنمیاد به نظرت دیگه نیازی به زندگی کردن هست
خیلی خیلی ببخشید عزیزم
امید داشته باش که همیشه کاری هست که از دستت بربیاد

فرشتهههههههههههههه
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم

ستاره جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:01 ق.ظ http://www.seli7.blogfa.com

ایییوووووو
آبجی؟!!!

بلی؟

حجت جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:09 ب.ظ

شادی دقیقا همینایی هست که گفتم...اگه نبود من الان عحواظ نبودم...

اِاِاِ ؟ پس زیادم بد نبوده واسه من که خوب شد

فرشید یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:13 ب.ظ

نمیدونم بعضی موقع ها در اوج زمانی که واقعا حس می کنم به خدا دارم خیلی نزدیک می شم خدا چنان با پس گردنی میزنم میگه زیاد نزدیک نشو نمیدونم اینم شانس منه دیگه

کلا با نزدیکی حال نمیکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد