جایی برای با هم بودن تا .... ابد

چند نفر بر اثر یک اتفاق در یک جا به اسم دانشگاه ۴ سال کنار هم لحظه های فراموش نشدنی ساختند و حالا اینجا تا ابد کنار هم میمونن

جایی برای با هم بودن تا .... ابد

چند نفر بر اثر یک اتفاق در یک جا به اسم دانشگاه ۴ سال کنار هم لحظه های فراموش نشدنی ساختند و حالا اینجا تا ابد کنار هم میمونن

دقت کردین!

دقت کردین وقتی دراز کشیددی جلو تلوزیون خسته ای یادت میفته نماز نخوندی ، میای که پاشی یادت میاد خوندی ، چقد حس کولاکی بهت دست میده لامصب!

سلام به همگی

نتایج نهاد چند روزیه که اعلام شد

من و مینا و زهرا و روژان و معصوم قبول شدیم

خدارو شکر

انشاالله همه دوستای گلم هر خواسته ای که دارن بهش دست پیدا کنن

دوستون دارم

امتحان فیزیک

استاد سختگیر فیزیک اولین دانشجو را برای پرسش فرا میخواند و سوال را مطرح میکند شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید،حالا چیکار میکنید؟ دانشجوی بی تجربه فورا جواب میدهد من پنجره کوپه را پایین میکشم تا باد بوزد اکنون پروفسور میتواند سوال اصلی را بدنترتیب مطرح کند حال که شما پنجره کوپه را باز کرده اید .... در جریان هوای اطراف قطار اختلال حاصل میشود و لازم است موارد زیر را محاسبه کنید.محاسبه مقاومت جدید هوا در مقابل قطار؟ حسب المعمول دهان دانشجو باز مانده بود و قادر به حل این سوال نبود و سرافکنده جلسه امتحان را ترک کرد همین بلا سر بیست دانشجوی بعدی هم آمد که همگی در امتحان شفاهی فیزیک مردود شدند پروفسور آخرین دانشجو را برای امتحان فرا میخواند و طبق معمول سوال اولی را میپرسد شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید حالا چیکار میکنید؟ این دانشجوی خبره میگوید من کتم را درمیارم پروفسور اضافه میکند که هوا بیش از اینها گرمه دانشجو میگه خوب ژاکتم راهم درمیارم هوای کوپه مثل حمام سونا داغ دانشجو میگه اصلا لخت مادر زاد میشم پروفسور گوشزد میکند که دو نفر دیگر در کوپه هستند و این عمل شما مناسب نیست. دانشجو به آرامی میگوید میدانید آقای پروفسور این چندمین بار است که من در امتحان شفاهی فیزیک شرکت میکنم و اگر قطار مملو از مسافر باشد من آن پنجره لامصب را باز نمیکنم


سلام بچه ها دلم برای همتون تنگ شده از این به بعد شاید هفته ای یکبار منا ببینید خیلی خوشحالم

بیست اشتباه جوان ها


 
1. زمان، کالایی پایان ناپذیر نیست: به سختی می توان جوانی را پیدا کرد که نوعی حس اضطرار در انجام کار ها داشته باشد. در جوانی گمان می کنیم که تمام زمان جهان برای ماست.

2. شما با استعداد هستید، اما آن را چندان جدی نگرید: بسیاری از جوانها گمان می کنند که کوهی از استعداد هستند اما آنچه بدان توجه نمی کنند این است که به استعداد جایزه نمی دهند بلکه نتایج کارهاست که سرنوشت را می سازد.

3. بهره وری در صبح ها بیشتر است: به یاد کارهایی بیافتید که در دروه جوانی طی نیمه شب ها انجام می دادید. بسیاری از ما گمان می کردیم که شب هنگام در آرامش محض می توانیم بسیاری از کارها را انجام دهیم. اما حالا که بزرگتر شده ایم می بینیم صبح زود بیدار شدن کلید حل بسیاری از گره های کاری است.

4. رسانه اجتماعی یک شغل نیست : دربسیاری از کارها می توانیم از رسانه های اجتماعی برای بازریابی کسب و کار خود استفاده کنیم اما در جوانی معمولاً نه به عنوان یک وسیله بلکه به عنوان یک هدف به این رسانه ها نگاه می کردیم.

5. تلفن را جواب دهید: حالا می فهمیم که تجارت در مواجهه با افراد و تماس های تلفنی با آنها پیش می رود و نمی توان با پنهان شدن پشت رایانه شخصی به تمام منابع کاری دسترسی پیداد کرد.

6. اول وارد شوید؛ آخر از همه بروید: این نکته شاید برای تازه کارها یا کسانی که کسب و کار شخصی خود را به تازگی راه انداخته اند از دیگران با اهمیت تر باشد. دیر آمدن و زود رفتن خصلت انسانهای موفق نیست .

7. منتظر نمانید کسی به شما بگوید که چه بکنید: مجبور نیستید همیشه متظر بمانید تا کسی از شما بخواهد که کاری را که درحوزه مسئولیت شماست انجام دهید. بسیاری از ما در جوانی تحت تأثیر همین امر از اجرای بسیاری از برنامه ها عقب مانده ایم.

8. مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرید: وقتی تازه کار هستید اشتباهات زیادی را مرتکب می شوید. دست از انکار آنها بردارید و مطمئن باشید که تنها در صورت قبول اشتباهات و درس گرفتن از آنها می توانیدپیشرفت کنید.

9. از رئیس سختگیر استقبال کنید: شاید حالا می فهیمیم که بسیاری از مهمترین درس های کسب و کار را از سختگیر ترین رئیس در دوران کاری خود آموخته ایم. از سختگیری رئیس خود فرار نکنید.

10. " هر سال یک کار جدید" ایده خوبی نیست: عوض کردن شغل در هر سال نشانه توانایی بالای شما نیست بلکه نشان می دهد که نظم کافی برای ادامه سیر کاری در شما وجود ندارد.

11. افراد از امکانات مهم تر هستند: خیلی خوب است درشرکتی کار کنید که از امکاناتی همچون ساعت کاری منعطف ، غذای خوب، امکانات رفاهی و ... برخوردار است اما باید بدانید مهمتر از اینها شخصیت افرادی است که قرار است زیردست آنها کار کنید. مطمئن باشید از مدیران لایق چیزهای بیشری نصیبتان می شود تا از یک شرکت دارای امکانات فوق العاده.

12. آینده را به حال وصل کنید: ممکن است بسیاری از کارهایی که از شما خواسته می شود باب طبعتان نباشد اما بدانید که بسیاری از این کارها مسیر شغلی شما را ترسیم می کنند. بنابراین باید سعی کرد موفقیت آینده را به مسئولیت های فعلی گره زد تا انگیزه لازم برای انجام اینگونه کارها ایجاد شود.

13. صحبت کنید؛ غر نزنید: وقتی جوان بودیم معمولاً در قبال مشکلات کاری غر می زدیم و مثلاً در وقت ناهار و استراحت با حرف های بی مصرف تنها گوش همکاران خود را به درد می آوریم . در صورت بروز هرگونه مشکل باید با فرد مسئول این مشکل یا رئیس خود صحبت کنید .گلایه های بی مرد دردی از شما دوا نمی کند.

14. توانایی فنی خود را بالا ببرید: باید بدانیم دیگر زمان نوشتن عبارت " تسلط بر مجموعه نرم افزار آفیس" در انتهای رزومه کارری گذشته است. اگر دنبال موقعیت های کاری ممتاز هستید باید توانایی های ویژه ای را کسب کنید.

15. اندازه و کیفیت شبکه کاری بسیار مهم است: اینکه چه کسانی را می شناسید از این موضوع که چه چیزهایی می دانید در موفقیت کسب و کار شما مهم تر است. پس شبکه ارتباطات کاری خود را تقویت کنید.

16. الگو داشته باشید: کسی را به عنوان بت کاری خو د انتخاب کنید و سعی کنید همانند او عمل کنید. مطمئن باشید بسیاری از رویه ها در کسب و کارهای مختلف مشابه است و اگر کسی توانسته آنها را به خوبی انجام دهد شما هم به همان سبک می توانید به اجرای آنها بپردازید.

17. کتاب های بیشتری بخوانید: حوصله ما در جوانی برای خوان مثلاً مطالب توییتری بسیار بیشتر از یک کتاب قطور است. استفاده از رسانه اجتماعی خوب است اما باید دانست که درکتاب ها چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد.
18. 25درصد کمتر از درآمد خود خرج کنید: پس انداز هرچند اندک، از واجبات زندگی شما باید باشد. کمی صبر کنید و تمام پول خود را صرف به دست آوردن آرزوهای کوچک نکنید.

19. مشاور داشته باشید: همواره حداقل با سه نفر حرفه ای در زمینه کاری خود در ارتباط باشید و در زمان مواجهه با مشکلات به جای اینکه زانوی غم بغل کنید، از آنها مشورت بگیرید.

20. اعتبار خود را خراب نکنید: بدانید که در طول زمان اعتبار شما رشد می کند و تبدیل به بزرگترین داراریی شما می گردد. پس در میانه راه اعتبار خود را خراب نکنید.

میبارم هر شب

میبارم هر شب

کیست که راز این چشم ها را بداند ؟!

پیش و پس از هر بارش

سلام  

بچه ها کجایید نیستید حسم میگه کم کم فراموش کردین نه.....

دختر بچه ها خیلی حساس و دقیق هستند.

دختر بچه ها خیلی حساس و دقیق هستند. اینو از حرفها و رفتارهای سارا دختر هفت ساله م فهمیدم. در یکی از شبهای بارونی پائیز، قبل از پهن کردن سفره شام، نشستم یه دقیقه به اخبار تلویزیون گوش کنم که یهو سارا اومد نشست روی پاهام و شروع کردن به مرتب کردن ریشهام!... منم با دستهام موهاشو نوازش کردم. چیزی نمیگفتم چون حواسم بیشتر به حرفهای مجری اخبار بود و نسوختن کباب های توی ماهیتابه! اما سارا بعد از مکثی با ناز دخترونه ش گفت:

_ بابا، برو خونه عزیزجون، مامانو بیارش! دلم براش تنگ شده. بخدا از دعواهاتون خسته شدم!

ابروهامو درهم کشیدمو گفتم:

_ مادرت خیلی بد و لجبازه! نمی بینی همش غر میزنه؟! شده لنگه عزیز جونت!...اصلا حیفه به اون بگی مامان! اینجور مامانا به چه دردی میخورن؟! من سراغش نمیرم! کارش شده قهر کردن مثل نی نی ها!... مامان که نباید اینجوری باشه!...

غرغرهای من تمومی نداشت. درحالیکه متوجه اشکهایی که از چشمهای سارا جاری میشد و شلوارمو خیس کرده بود، نبودم. وقتی آروم گرفتم، سارا سرشو انداخت روی شونه م. اعصابم بخاطر یادآوری بعضی چیزها، حسابی خط خطی شد. سارا بریده بریده گفت:

_ میخوام برم پیش مامانم.

فوری و بدون هیچ مکثی گفتم:

_ لازم نکرده!

سارا از روی پاهام بلند شد و اشکهاشو با آستین لباسش پاک کرد. بعد گفت:

_ مامان همیشه بهم میگه، تو بهترین بابای دنیا رو داری! واسه این پیشت موندم بابا. دیگه نمیخوام بمونم، میخوام برم پیش مامانم!...

خاطره ها

یکی بیاید
دست این خاطره ها را بگیرد

ببرد گردش ..
کلافه کرده اند مرا،
بس که نق می زنند به جانم ..




تنهایی...

یه وقتایی لازمه یکی کنارت باشه

کاری نکنه‌ و حرفی نزنه ها

فقط باشه....