هر بامداد آهویی از خواب برمیخیزد و میداند که از تندترین شیر باید تندتر بدود وگرنه کشته خواهد شدُ هر بامداد شیری از خواب برمیخیزد و میداند از تندترین آهو باید تندتر بدود وگرنه از گرسنگی خواهد مرد.فرقی ندارد آهو باشی یا شیرُ آفتاب که برمیاید آماده دویدن باش...
سللللللللللللللللللللللللللللللللام
کارشناسان کتابداری و اطلاع رسانی به همتون فارغ التحصیلی را تبریک میگم
دو یار تفنگ دار من دلم براتون تنگ شده دلم برا نویسنده هم تنگ شده
دانشجوهای ردیف اول کلاس همه باهوشن ولی فقط به این دلیل که بچه های ردیف آخر تو رقابت شرکت نمیکنن
به سلامتیه اونایی که ته کلاس میشینن یا اصلا سر کلاس نمیان
یه بار سر کلاس بیگدلی بودیم ترم ۳ بود. هوا خیلی سرد بود منم پوستم خشک خشک شده بود. میخواستم کرم مرطوب کننده بزنم ولی بیگدلی به خروج و ورود سر کلاس خیلی حساس بود منم تصمیم گرفتم سر کلاس کرم بزنم. رفتم زیر میز و ۵تا نقطه کرم رو گونهها و پیشونی و بینی و چونم زدم که بیگدلی داد زد اونایی که رفتن زیر میز دارن اون زیر چیکار میکنن!!!
من نقطههای روی گونههامو مالوندم ولی نرسیدم کرم روی چونه و دماغ و پیشونیمو بمالونم. فک میکردم چون آخر کلاسم زیاد مشخص نیست. سرمو بالا گرفتم اونم متوجه شد
ولی واسه اینکه کسی نفهمه و جو کلاس بهم نخوره چیزی نگفت. حالا هروقت میخوام کرم مرطوب کننده بزنم یاد بیگدلی جون میافتم
ببین عجب چیزی منو یاد اون میندازه
یک روز رسد غمی به اندازه کوه
یک روز رسد نشاط اندازه دشت
افسانه زندگی چنین است گلم
در سایه کوه باید از دشت گذشت
نمیدونم چرا دیگه نمی تونم بنویسم .جرف های زیادی هست، اما برای نگفتن . اونجا که دل تنگی ها قد می کشند به بلندی آسمون و فقط مرور خاطره ها میتونه یه پنجره بسازه روی این دیوار و بالای این پنجره بنویسه : یه روزِ خوب میاد ...
در سرزمین قلبم خانه ای ساختم که پنجره هایش هیچ گاه از دیدنت خسته نمی شدند ،
دراین خانه همیشه خاطراتم را مرور می کنم ، اگر چه ازت دور شدم ولی حرف های گرمت
آرامش بخش دل پر از غم من است ، نام تو همیشه در ذهنم و یاد تو همیشه در قلبم جاریست
شَب بود . ماه پُشتِ اَبر بود . امین و اکرم به آسمان نِگاه می کَردَند. آنها ماه وَ سِتاره ها را نمی دیدَند ....